كه را روى اين دست ها مى برند؟
خدايا مگر عشق را مى برند؟
كسى نيست آيا كه گويد به من
تن بى كفن را كجا مى برند؟
چه در مخملى سبز پيچيده اند
كه او را به باغ خدا مى برند؟
به دوش نسيم سحرگاه عشق
شهيد مرا تا كجا مى برند؟
من و كوچه سرد و غمگين تو
تو را از نگاهم چرا مى برند؟
چرا خون نگريم مگر مى شود
عزيز مرا سر جدا مى برند