• وبلاگ : بيم عرف ت :: طرحي نو در وبلاگستان مذهبي
  • يادداشت : از ميان برخيز...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    يا اللهُ يا اللهُ يا اللهُ...
    يا رحمنُ يا الله، يا رحيمُ يا الله...
    يا مغيثُ يا الله، يا حبيبُ يا الله...

    بگذار تا بگرييم چون ابر در بهاران كز سنگ ناله خيزد روز وداع ياران!

    ديشب براي آخرين بار رفته بودم ملاقاتش...
    مدت ها بود كه گفته بود مي خواد بره، مي خواد پر بكشه...
    مي گفت كه براي ماندن نيامده...
    و هميشه وقتي پيشش بودم و برام حرف مي زد حرف از رفتن مي زد...
    با اينكه مي ديد با اين حرفاش داغونم مي كنه،
    با اينكه مي دونست با شنيدن اين حرفها آب مي شم و از بين مي رم،
    و با اينكه مي ديد حال و هواي دلم بدجوري ابري ميشه و آسمون چشمام شروع مي كنه به باريدن،
    ولي باز هم هر وقت به هم مي رسيديم مي گفت كه يه روزي بايد بره!!!
    با اين وجود من هيچ وقت باور نمي كردم...
    حتي در حاليكه آسمون چشمام باروني مي شد و از رفتنش خيلي مي ترسيدم،
    ولي باز هم مطمئن بودم كه تنهام نمي ذاره!!!
    با خودم مي گفتم حالا كه اومده، چرا بره؟؟؟
    حالا كه با اومدنش خوشبخت ترين آدم روي زمينم كرده، چرا بايد بذاره و بره؟؟؟
    آخه مي دوني چيه رفيق!؟
    او با پاي خودش نيامده بود كه با پاي خودش بخواد بره!
    به اين دليل بود كه اطمينان داشتم تنهام نمي ذاره...
    سبب آمدن او كس ديگري بود، همون خداي مهربوني كه باز هم اين بنده حقيرش رو قابل دونسته بود،
    و در عين نالايقي بهترين هديه الهي رو كه يك يار آسموني بود بهش عطا كرده بود!
    و من هم كه خوب مي دونستم هيچ كدوم از كارهاي خداي مهربونم بي حكمت نيست،
    هميشه فكر مي كردم حكمت اين آمدن در ماندن است، نه رفتن!!!
    لحظه ها رفت...
    دقايق طي شد...
    ساعات سپري شد...
    روزها گذشت...
    شب ها...
    و رسيد آن موعدي كه ندا دادند:مسافرت براي آخرين بار مي خواهد تو را ببيند، امشب بايد بروي ملاقاتش!
    دنيا پيش چشمم تيره و تار شد!
    سرم گيج رفت!
    احساس كردم كمرم شكسته!
    دست به ديوار گرفتم تا زمين نخورم،
    اما دير شده بود چون قبلا نقش زمين شده بودم!!!
    و از آن لحظه به بعد بود كه هيچ نفهميدم...
    *******
    ناگاه به هوش آمدم،ديدم بر سر بالينم آمده،
    چشمانم خيس خيس بود!
    با سر انگشت مهرش اشكهايم را پاك كرد و بعد،
    باز هم شروع كرد با آن صداي دلربا برايم حرف زد،مثل هميشه حرفهاي زيبا...
    و من همواره اشك مي ريختم!
    خوب كه حرفهاي مهربانانه اش را زد،و پندهايش را داد،و سفارشهايش را كرد،رو به من كرد و گفت:
    مي دانم كه تشنه اي و به اين زودي ها سيراب نمي شوي، اما...فرصت من تمام شده،بايد بروم!!!
    فرياد زدم:نروووو....خواهش مي كنم!
    حالا كه آمده اي،حالا كه سخت وابسته كه نه، بلكه دل بسته ام كرده اي نرو...
    دستم را به سويش دراز كردم كه دامانش را بگيرم،كه عاجزانه بخواهم كه نرود،كه التماسش كنم،اما...
    اينبار ديگر مجبور بودم رفتنش را در عين ناباوري بپذيرم!!!
    براي آخرين بار با دستهاش مهربانش اشكهاي چهره ام را زدود!
    بعد دست پر مهرش را روي قلبم گذاشت و گفت:
    صبور باش،تو مي تواني تحمل كني،تو طاقت مي آوري،مطمئن باش!
    ناگاه ديدم اندك اندك از من دور مي شود،
    بعد گوشه اي ايستاد و با لبخندي از روي مهر برايم دست تكان داد!
    آري دست تكان داد و رفت...
    رفت...
    رفت و من را با يك دنيا بي كسي و دلبستگي تنها گذاشت!!!
    *******
    اي يار مهربان من!
    اي انيس لحظات خستگي ام!
    اي مونس روزهاي دلتنگي ام!
    چه دير آمدي و چه زود رفتي...
    خوب تنهايم گذاشتي رمضان!!!


    ***تا آمدم كه با تو خدا حافظي كنم.....بغضم امان نداد و خدا...!در گلو شكست!***

    سلام: شب بخير
    با تشکر از حضورتان- مطلب عالي و زيباو قابل تحسين
    احوالپرسي و صله رحم از دوستان پيشه ماست خواستم يه شب بخير بگم.
    موفق و مويد باشيد.
    التماس دعا[گل]
    با عرض سلام و احترام : هنر نمايي قلم زيبا و متعهد آدمي را وادار به مشتري دائمي شدن مي كند. خدا خيرت دهد كه هم مطالب مفيد و سودمندي داري و هم قابليت هاي زيادي را در اين كلبه با صفا گرد آوري كرده اي.... ممنون.... ايام به كام و التماس دعا

    به نام خدا

    با سلام

    برادر گرامي ....لينك بخش آرشيو والپيپرهاي مذهبي شما در سايت يا حق قرار داده شد.

    با تشكر التماس دعا

    http://www.yahaq.org/recent-links/url/?30

    من فكر كردم وجود من باعث شده!وجود اشكالاتو ميگم

    هوالله العظيم و رب الکريم

    قبر شش گوشه:

    رفتم به کربلا به سر قبر هر شهيد

    ديدم که مرقدشهدا مشگ و عنبر است

    هريک مزار مرقدشان چهار گوشه داشت

    شش گوشه يک ضريح در آن هفت کشور است

    پرسيدم از کسي سببش را به گريه گفت:

    پايين پاي قبر حسين قبر اکبــــــــــــر است.

    سلام

    با تشکر از حضور گرم و اظهار لطف و محبت

    دوستان: گر چه ما در وبلاگ شما اظهار نظر نمي کنيم

    چون خود را صاحب نظر نمي دانيم ولي يقينا روزانه حداقل

    ۵ دقيقه در وبلاگهاي ثبت شده در پيوندهاي روزانه ليله القدر

    از مطالب مفيد و ارزنده آنها استفاده و لذت مي بريم.

    و از درگاه خداوند سلامتي و سر بلندي شما را خواستاريم.

    خواندني ترين آمار و ارقام فرهنگ عاشورا در

    قسمت ششم آن در ليله القدر.قدوم مبارک شما

    روي چشم ما

    انشاالله زائر کربلاي معلي باشيد.

    شهدا و اسراي کربلاي معلي شفيع تان باد.

    سلام: دوست عزيزم وبلاگ جالب با مطالبي جالب و متنوع و مفيدي داريد كه قابل تحسين است. هميشه سربلند و سرافراز باشيد.

    ليله القدر با فرهنگ عاشورا قدوم مبارك شما را گرامي ميدارد.

    با اجازه شما حقير وبلاگ زيباي شما را لينك كردم.

    انشاالله زائر كربلاي معلي باشيد.

    شهدا و اسراي كربلاي معلي شفيع تان باد.

    تا ديدار ديگر خدا نگهدار

    شرمنده تعداد كامنتهايم زياد شد...دليلش اينه كه يه شبه دارم ميخونم همرو...اميدوارم ناديد بگيري...

    در مورد اسم وبلاگت هم خوندم حرفاتو...جوري نوشته بودي كه من ياد اون شعر از حسين پناهي افتادم:

    بي شك جهان را به عشق كسي آفريده اند

    چون من كه آفريده ام جهاني به عشق تو!

    حالا من كاري ندارم داره به كي ميگه...جمله اولش رو من خيلي تاثير گذاشت!يعني ميدوني دوتا جمله اش پيش هم براي من گرون تموم ميشه.نميدونم ميتونم درست بگم منظورمو يا نه!

    اصولا عاشقا غير خوبي از معشوقشون هيچي نميبينن!

    بحثم گم شد...كجا بودم؟؟؟

    بيخيال! خلاصه اسم وبلاگت از اول هم به نظرم باحال بود!

    خودتون يه جوري سرشو هم بيارين ديگه.با تشكر

    تو خود حجاب خودي از ميان برخيز.

    كوتاه و خوندني و مفيد! عالي!دستتون درد نكنه

    بايد بيام ببينم چي نوشتي همشو ميخونم!!!!

    تا حالا وبلاگ اينشكلي نديده بودم!

    من هنوز متنتونو نخوندم ولي اين فضا منو خيلي گرفته!خوشم اومده!فكر كنم در مورد ماه رمضون نوشته بودي!

    الان بايد برم....بازم ميگم خيلي خوشحالم اينجا رو ديدم!

    سلام

    منو ميشناسين؟

    فكر نكنم از من خيلي خوشت بياد!

    اما من خوشحالم اينجا رو پيدا كردم!

    راستش وبلاگهايت را به طور ناگهاني پيدا ميكنم!

    ولي خوشحالم حالا شما شايد خوشت نياد!

    اين وبلاگتو خيلي بيشتر پسنديدم...هر جا آويني باشه ماهم خودمونو قاطي ميكنيم!حالا رامون بدن يا ندن!

    نمايش تصوير در وضيعت عادي

    دوست عزيز وبلاگ نويسم سلام

    قلم زيبا و وبلاگ جذابي داري

    نميدونم من خيلي خراب شدم يا شما بيمعرفت شدي كه تنهامون گذاشتي

    گفتا تو خودجابي ورنه رخم عيان است

    منتظر شما و نظات دلگرم كننده تان در وبلاگم هستم به اميد ديدار مجدد

    عطش

    شما رو لينك كردم
    + احسان 

    بسمه تعالي

    سلام

    اميدوارم حالت خوب باشه.

    گفتم حتما كار بدي كردم كه اينقده از دست من ناراحتي..

    براي همين پاك كردم وبلاگمو..

    التماس دعا