به مناسبت ماه ذی الحجة گفتم یکم بگردم ببینم درباره ی تاریخچه خانه کعبه و مسجدالحرام توی اینترنت چی پیدا میشه! خلاصه وبگردیمون رو شروع کردیم!! از سایت های خبری گرفته تا وبلاگ ها و عکس ها و هرچی که به نظرم می رسید!! نتایج وبگردی هام رو براتون نوشتم.. در زیر تعدادی از این عکس ها را مشاهده می کنید مجموعه ای از عکس های قدیمی خانه کعبه و ماجرای سیل در مسجدالحرام و نیز معماری داخلی خانه کعبه و ... ؛ برای خواندن کل مطلب روی لینک ادامه مطلب کلیک کنید:
امروز روز عرفه است.. یادم نمیره.. چند سال پیش که با چند تا از دوستان رفتیم مسجد ارک؛ حاج منصور دعای عرفه رو با چه سوزی می خوند.. تا اون روز از عرفه هیچی نمی دونستم. جمعیت بسیار زیادی اومده بودن.. حتی خیابون ها و کوچه های اطراف ارک هم پر شده بود.. وقتی دیگه داشتیم نا امید می شدیم از اینکه توی حسینیه و حتی کوچه های اطراف اون جا گیرمون بیاد ناگهان یه بنده خدا، یکی از درهای پشتی مسجد را باز کرد و داد زد: « عده ای از برادرا که جا گیرشون نیومده می تونن از اینجا برن طبقات بالا.. اونجا یکم جا هست! » ما هم که حسابی متعجب شده بودیم به سرعت وارد شدیم و یه جای خوب گیرمون اومد! یکی از دوستان چند تا دعای عرفه خریده بود.. یکیشم داد به ما. اونروز تموم شد و به خونه برگشتیم...
ولی من محو دعا شده بودم! تا اون روز دعاهای زیادی رو خونده بودم دعای ندبه، اللهم عرفنی..، کمیل، دعاهای صحیفه، عاشورا، جامعه کبیره، ناحیه مقدسه... ولی این یکی معرکه بود!! از اون به بعد دیگه هیچ دعایی نتونست جای اونو برام پر کنه.. شبهای قدر کارم شده بود دعای عرفه خوندن.. هرجا می خواستم با خدا خلوت کنم این دعا چاشنی مناجاتم بود! چندین بار با تامل در معانی این دعا را خوانده ام.. هر فرازش یه جوری آدمو به وجد میاره.. تکه تکه ی دعا زیباست! از ابتدای آن... که حضرت نعمات خدا را از زمان قبل از ولادتش تا بعد از آن می شمرد و در نهایت با زیباترین کلمات عجز خود را به خداوند تبارک و تعالی عرضه می دارد.. و در ادامه دعا.. که مدام با کلمات و الفاظ و معماری مختلف جملات می فرماید: « تو بودی و تو هستی و تو خواهی بود.. تو و تو و تو و تو و نه غیر تو... » و خود را غرق در وجود با عظمت او می کند... سُبحانَکَ یا لا الهَ الا انتَ اِنّی کُنتُ مِنَ السّائِلینَ.. و آنگاه دست تو را در دریای وحدانیت خدا رها می کند که پی ببری که او لایق پرستش است!!! و آنگاه نگاه به آسمان می کند با چشمانی که از اشک پر گشته و صدا می زند پروردگار خود را با صدا بلند که: « از تو درخواست می کنم که مرا از دوزخ برهانی!! » و آنگاه با حالی همانند حال بچه ای که پدر خود را در جمعیتی گم کرده است مظلومانه و مکرر می فرماید: یا ربّ.. با ربّ.. یا ربّ.. و آنگاه جملاتی را به زبان جاری می کنند که نه تنها وجود آدمی را عاشقانه سوی معبود می کشاند بلکه هر انسان متفکری را نیز قانع می کند که: « الهی انا الفقیر فی غنای فکیف لا اکون فقیرا فی فقری! الهی انا الجاهل فی علمی فکیف لا اکون جهولا فی جهلی! » همه این فرازهای زیبا وقتی سوزناک تر می شود که حضرت جملاتی را به کنایه به کار می گیرد که: «پروردگارا! در سفرم مرا حفظ فرما و خاندان و مالم را جانشین باش... » و یا آنجا که می فرماید: «پروردگارا! به تو شکایت می کنم از غربتم و دوری خانه ام و سبک شمردنم بر کسی که اختیار کارم را به او دادی.. » یا آنجا که دیگر علناً می فرماید و خدا را اینگونه قسم میدهد: «یا رازق طفل الرضیع!» آری... گویی حسین علیه السلام خود دارد روضه مقدسه را زمزمه می کند!
عزیزان امروز روز دعا است.. امروز هرکه شک کند که بخشیده شده است یا نه گناهی بزرگ مرتکب شده است! امروز آداب دعا را به جا آورید و با معرفت دعا کنید.. امسال چند تا از دوستانمون هم رفتند کربلا.. ما هم نشستیم پای سجاده و خلوت کردیم و حال خوشی بهمون دست داد و همه شما را دعا کردیم... ان شاءالله نصیبتون بشه روز ظهور رو درک کنید.. یا علی..
در اهمیت دعا آورده شده است که دعا سلاح مومن است و نیز تنها دعاست که قضای مبرم را عوض می کند! به همین دلیل و به دلیل این ایام که دعا کردن در آن بسیار سفارش شده است لازم دانستم یه پست درباره ی آداب دعا کردن بنویسم. موارد زیر خلاصه ای است از باب دعا در کتاب اصول کافی ثقة الاسلام کلینی.. و اما در آداب دعا داریم:
- آغاز دعا با حمد و ستایش خداوند عزوجل امام صادق (ع) می فرمایند: چون یکی از شماها بخواهد از پروردگار خود حاجتی بطلبد بایستی که سخن خود را با تمجید و ستایش خداوند عزوجل و طلب رحمت بر پیغمبر (ص) آغاز کند و آنگاه حاجت خود را بطلبد.
- با حالت گریه و زاری دعا کنید امام صادق (ع) می فرمایند: اگر گریه ات نیاید، خود را به گریه بدار و اگر از دیده ات به اندازه سرمگسی هم اشک آید خوب است!
- یقین و امید کامل به برآورده شدن حاجت امام صادق می فرمایند: هرگاه دعا کردی، دل را متوجه کن و بپندار که حاجتت بر در خانه آمده است.
- نام بردن حاجات در روایت از امام صادق (ع) نقل شده است که با اینکه خدا حاجت بنده هایش را می داند ولی دوست دارد که بنده حاجت خود را شرح دهد.
- در خلوت دعا کردن روایت داریم ار امام رضا (ع): یک دعای بنده در نهان برابر است با هفتاد دعا او در عیان.
- با همدیگر دعا کردن چهار تن گرد هم نیایند و برای یک مطلبی دعا نکنند به درگاه خداوند مگر اینکه با اجابت دعا از هم جدا شوند.
- برای همه دعا کردن رسول خدا می فرمایند: « هرگاه یکی از شماها دعا کند، برای همه دعا کند زیرا که آن مستجاب تر است! » و نیز در اخلاق اسلامی سفارش شده است که برادرانتان را در دعا کردن (صادقانه) بر خود مقدم بدارید که خداوند ضمانت کرده است که هرکس اینگونه کند من یک میلیون برابر آنچه می خواهد، به او خواهم داد! (المراقبات، باب ماه ذی الحجة-ص 450)
- در اوقات مناسب دعا کردن:
1- هنگام وزیدن باد 2- هنگام ظهر 3- هنگام بارش باران 4- هنگام غروب 5- از سحر تا طلوع آفتاب 6- هنگام رقت قلب و جاری شدن اشک 7- هنگام ریختن اولین قطره خون مومن در راه خدا 8- نزد قرائت قرآن 9- نزد اذان 10- در دل شب (عین روایت اینگونه آمده: در ساعت نخست از نیم اول شب)
- اصرار بر دعا داشتن امام صادق (ع) می فرمایند: خدا بد دارد که بنده ها بر یکدیگر در انجام حاجت اصرار ورزند ولی اصرار را نسبت به خودش دوست دارد، خداوند عزوجل دوست می دارد که از او درخواست شود و آنچه نزد اوست خواهش شود.
- دیدگاه اسلام درباره کسی که استجابت دعایش به تاخیر می افتد از امام صادق (ع) نقل شده است: راستی بنده دعا می کند و خداوند عزوجل به دو فرشته می فرماید: من دعای او را به اجابت رسانیدم ولی حاجت او را نگه دارید تا او باز هم دعا کند، زیرا من دوست دارم آوازش را بشنوم و راستی ینده ای هم هست که دعا می کند و خداوند تبارک و تعالی می فرماید: زود حاجتش را بدهید، زیرا من از آوازش بدم می آید. در روایات دیگری امده است: خداوند در روز قیامت چندین چندین برابر آنچه بنده مومن خواسته یود و به اجابت نرسیده بود به او در آخرت عطا می کند و آنگاه خداوند به او می فرماید: « تو از من آن ناقابل را درخواست کردی و من هزارهزار برابر او را به تو عطا کرد.» و آنگاه بنده مومن آرزو می کند که ای کاش هیچ یک از دعاهایم به استجابت نرسیده بود.
آقای مجاهدی ،یکی از دوستان نزدیک جناب شیخ جعفر مجتهدی، نقل می کنند: روزی در باغ آقای حلی زاده واقع در پشت ایستگاه راه آهن مشهد، به خدمت حضرت آقای مجتهدی شرفیاب شدم. آنروز حال بکاء شدیدی داشتند و لحظه ای از گریستن باز نمی ماندند. گریه های بی اختیار ایشان را بارها دیده بودم و برای من چندان تازگی نداشت ولی چیزی که فکر مرا به سختی مشغول خود کرده بود استمرار این حالت گریه در آن روز بود. در آن حال استثنایی نمی توانستم علت این حالت را از ایشان سوال کنم و آن ولی خدا را از حال خود منصرف سازم. ساعتی به همین منوال گذشت بی آنکه حرفی میان ما رد و بدل شود؛ همین که ایشان برای لحظه ای از گریستن بازماندند، فرصت را غنیمت شمرده پرسیدم: علت این گریه های مستمر و بی اختیار شما چیست؟ فرمودند: « آقا جان! روز عجیبی است! امروز در و دیوار گریه می کند! آسمان گریه می کند! زمین گریه می کند! این درختان باغ گریه می کنند! از آسمان و زمین غم می بارد! آیا اگر شما این صحنه ها را می دیدید ساکت می نشستید؟! ...من بی اختیار گریه می کنم و علت آنرا نمی دانم. » و بعد از چند لحظه ای درنگ گفتند: « امروز باید روز شهادت یکی از ائمه اطهار باشد، قراین از این امر حکایت دارد! » مدتی گذشت و یکی از روحانیان به دیدن آقای مجتهدی آمد؛ از ایشان سوال کردم: آیا امروز روز شهادت است؟ گفتند: به روایتی امروز روز شهادت امام محمد باقر (علیه السلام) است! هنگامی که آقای مجتهدی سخن آن مرد خدا را شنیدند، به سختی منقلب شدند و در حالی که به شدت می گریستند فرمودند: قربان مظلومیتشان بروم، این گریه های بی اختیار که بی جهت نیست! آقا امام محمد باقر (علیه السلام) در کودکی در کربلا حضور داشتند و روز عاشورا صحنه های شهادت را یکی پس از دیگری دیده اند و تا آخر عمر برای مظلومیت جدشان حضرت سید الشهدا گریه کرده اند، این گریه های امروز اثر همان گریه هاست و مسلما امروز، روز شهادت آن بزرگوار است نه روز دیگر!
خانم مرضیه حدیده چی نقل می کنند که خاطره ای را از زمانی که حضرت امام در نوفل لوشاتو بودند و ولادت حضرت مسیح نزدیک بود نقل می کنند. ایشان می گویند: « امام می فرمود: این همسایه ها با این رفت و آمدهای زیاد و شلوغیها، خیلی اذیت شده اند، بهتر است هدیه هایی برایشان بفرستیم، از قول من هم معذرت بخواهید. برادرها رفتند و چند جعبه شکلات و شیرینی تهیه کردند و آوردند، امام سوال کردند: چی تهیه شده؟ بسته ها را به امام نشان دادند، امام فرمود: خارجیها به گل زیاد علاقه دارند، چند شاخه گل هم برایشان بفرستید. همان شب عید کریسمس هدایا را بین همشایه ها تقسیم کردند و فردای آن روز دیدیم که خیابان ها پر از خبرنگار و مردم است، من از یکی از برادران سوال کردم که چه خبر است؟ گفتند: خبرنگارها به خاطر هدیه های شب گذشته آمده اند تا گزارش تهیه کنند. مصاحبه ای هم انجام شد و امام ارشاداتی در مورد تولد حضرت مسیح (ع) کردند. »
برای خواندن ادامه خاطره و دیدن عکس های بیشتر بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.
هرگونه استفاده از مطالب و
فایل های این وبلاگ در جهت نشر فرهنگ دینی موجب امتنان است!!
طراحی: بی معرفت - نام قالب: دل شب
توسط نرم افزار: فتوشاپ CS و فرانت پیج 2003 قدرت گرفته از پارسی بلاگ
No
Copyright : Because of spreading Islamic thought you can use
all files and images.
Design by Bimarefat - Template Name: Dele Shab
Software : Photoshop CS & FrontPage 2003 Powered by Dear "Parsiblog.com"