هشتم صفر روز وفات سلمان فارسی است... دوست داری جریان وفاتش را بشنوی؟! ببینی که چگونه امیرالمومنین او را به خاک سپرد؟ .. پس بشنو :
صحابى کبیر، سلمان حکیم با یک جهان خاطره و خدمت، در «بالا خانه کوچکابى قره کندى» در مداین، در بستر مرگ خوابیده بود (1) و در عین حالى که رسولخدا(ص) به او فرموده بود: بهشت مشتاقتر به ملاقات سلمان است، تا سلمان بهبهشت (2) وى گریه مىکرد! سعد بن ابى وقاص، که در «مداین» از سلمان عیادتکرده، مىگوید: وقتى گریه سلمان را مشاهده کردم، علت آن را جویا شدم. سلمان گفت: به خاطر وابستگى و علاقه به دنیا گریه نمىکنم، بلکه از این جهتنگرانم که رسول خدا(ص) با ما عهد و قرار گذاشته بود، که وسایل زندگى ما بیش ازتوشه یک مسافر نباشد، در حالى که اکنون من وسایل و اثاث بیشترى دارم، و بیمناکم که مبادا از دستور آن حضرت تخلف کرده باشم! (3) . بیمارى سلمان همچنان شدت مىیافت، زاذان، خادم سلمان مىگوید: من براى مرگ سلمان نگران بودم، وقتى آثار مرگ در او نمودار شد، گفتم: چه کسى باید تو راغسل دهد؟ سلمان پاسخ داد: همان کسى که رسول خدا(ص) را غسل داد. گفتم: تو در مداین هستى، و او در مدینه به سر مىبرد.. (4) . «بقیره» همسر سلمان مىگوید: وقتى مرگ سلمان نزدیک شد، در حالى که دربالا خانهاى خوابیده بود، که چهار در داشت، مرا نزد خویش خواند، و گفت: بقیره!همه درها را باز بگذار، زیرا رسول خدا(ص) به من خبر داده: به هنگام مرگمیهمانانى به دیدار من مىآیند، که بوى خوش را احساس مىکنند، اما غذانمىخورند، و من نمىدانم آنان از کدام در وارد مىشوند. بقیره، ادامه مىدهد: من درها را باز گذاشتم، بعد سلمان دستور داد: کیسهکوچک «مشکى» را که رسول خدا(ص) به او هدیه کرده بود، و سلمان آن را جایىپنهان نموده بود، براى او حاضر کنم. وقتى کیسه مشک را آوردم، دستور داد مشک را خیس کنم، و در اطراف اوبریزم. بعد گفت: حرکت کن، درب را بهپوش، من حرکت کردم و درب را پوشیدم،اما وقتى کنار بدن سلمان برگشتم، متوجه شدم وى وفات کرده است (5) . طى روایتى آمده: امام على(ع) صبح روزى به مسجد مدینه وارد شد، و اعلامکرد: دیشب رسول خدا(ص) را به خواب دیدم، آن حضرت به من فرمود: سلماندر مداین از دنیا رفته است، به من سفارش فرمود: بروم و او را غسل بدهم، کفن کنم،نماز بر او بخوانم و جسد او را به خاک بسپارم، و من اکنون به سوى مداین مىروم (6) . جابربن عبدالله انصارى، مىگوید: امیر مؤمنان(ع) نماز جماعت صبح را براى ماخواند، سپس روى خود را به طرف ما برگردانید و فرمود: اى مردم! خداوند شما رادر مرگ برادر خود سلمان پاداش دهد. آنگاه عمامه رسول خدا(ص) را به سر،پیراهن بلند آن حضرت را روى لباس پوشید، شمشیر و عصا همراه برداشت، و برشتر «غضباء» سوار شد، و از مدینه بیرون رفت و به غلام خویش «قنبر» فرمود: دهقدم بردار. قنبر مىگوید: با برداشتن ده قدم، ما خود را در «مداین» جلو درب خانه سلمانیافتیم.. (7) . زاذان، خادم سلمان مىگوید: سلمان از قبل به من گفته بود: اى زاذان! هر وقتچانه مرا بستى، صداى سقوط چیزى را مىشنوى، وقتى من چانه سلمان را بستم،صداى سقوط چیزى را شنیدم، پشت در خانه آمدم، دیدم امیرمؤمنان(ع) وارد شد. على(ع) فرمود: اى زاذان! سلمان از دنیا رفت؟ گفتم: آرى، اى مولاى من. آنگاه على(ع) وارد بالا خانه شد، پارچه را از روى سلمان کنار برد، سلمان هم بهروى على(ع) لبخندى زد (حتی برطبق برخی منابع خواست جلوی پای حضرت بلند شود؛ که حضرت مانع شد!) (8) بعد على(ع) فرمود: اى ابوعبدالله! خوش درگذشتى،وقتى رسول خدا(ص) را ملاقات کردى، آنچه را از سوى مردم نسبتبه برادر توصورت گرفت، براى آن حضرت بیان کن. آنگاه على(ع) غسل و کفن سلمان را انجام داد، نماز بر بدن او خواند، ولى ماصداى تکبیر شدیدى را شنیدیم، وقتى دقت کردیم، دو مرد نیز همراه آن حضرتبودند، که فرمود: یکى برادرم جعفر طیار، و دیگرى خضر پیامبر(ص) است، وهمراه هر یک از آنان فرشتگان زیادى براى تجهیز سلمان شرکت کرده بودند (9) .
بعضى از راویان چنین نقل کردهاند که حضرت على(ع) بر کفن سلمان شعرى نوشت که معناى آن چنین است:
«بر شخص کریم و بزرگوارى وارد شدم، بىآنکه توشه نیک و قلب پاک داشته باشم; ولى بردن توشه نزد شخص کریم و بزرگوار، زشتترین کار است.»
منابع :
1. الاستیعاب، ج 2، ص 61. 2. الدرجات الرفیعة، ص 208. 3. الدرجات الرفیعة، ص 219. 4. بحار الانوار، ج 22، ص 373. 5. الدرجات الرفیعة، ص 219، مجمع الزوائد، ج 9، ص 344، قاموس الرجال، ج 4، ص 418، فتاوىصحابى کبیر سلمان، ص 223، حلیة الاولیاء، ج 1، ص 208. 6. بحار الانوار، ج 22، ص 368، نفس الرحمن، ص 607. 7. بحار الانوار، ج 22، ص 373، مناقب آل ابى طالب، ج 2، ص 131، الدرجات الرفیعة، ص 219، نفسالرحمن، ص 606. 8. طبق برخى از اخبار: سلمان لبخندى زد و خواستبنشیند... بحار الانوار، ج 22، ص 384. 9. بحار الانوار، ج 22، ص 373. 10. طرائف الحقائق، ج 2، ص 5
نوشته شده توسط بیم عرف ت در ساعت
11:16 صبح | ()نظر
هرگونه استفاده از مطالب و
فایل های این وبلاگ در جهت نشر فرهنگ دینی موجب امتنان است!!
طراحی: بی معرفت - نام قالب: دل شب
توسط نرم افزار: فتوشاپ CS و فرانت پیج 2003 قدرت گرفته از پارسی بلاگ
No
Copyright : Because of spreading Islamic thought you can use
all files and images.
Design by Bimarefat - Template Name: Dele Shab
Software : Photoshop CS & FrontPage 2003 Powered by Dear "Parsiblog.com"