نشسته بودم توی نمازخونه.. یکم مونده بود که اذان ظهر رو بگن.. گفتم یه چند آیه ای قرآن بخونیم تا اذان بشه. قرآن رو گذاشتم جلوم.. مثل همیشه که نیت می کردم از این قرآن خوندن یه چیزی نصیبم بشه و چیزی بفهمم.. این بار نیت کردم که یه آیه ای بیاد که بوی فاطمیه بده... قرآن رو باز کردم؛ سوره ی نور اومد.. یکم که خوندمش رسیدم به اونچه که باید می رسیدم:
یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُیُوتًا غَیرَ بُیُوتِکُمْ حَتىَ تَسْتَأْنِسُواْ وَ تُسَلِّمُواْ عَلىَ أَهْلِهَا، ذَالِکُمْ خَیرٌ لَّکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ
اى اهل ایمان! به خانه هایى غیر از خانه هاى خودتان وارد نشوید تا آنکه اجازه بگیرید، و بر اهل آنها سلام کنید، این براى شما بهتر است، باشد که متذکّر شوید.
...
|