وقت نماز شده.. می گویند خدا مرا بسوی خود می خواند؛ اما من می بینم که این مؤذن است که فریاد می زند و حی علی الصلاة می گوید! می دانم که به این نماز خواندن ها نیاز دارم ولی.. پس چرا خداوند که بی نیاز مطلق است... نیازمندی چون مرا می خواند؟! عقل پاسخ می دهد: «او نیازمند آمدن تو نیست.. او چون نیازمندی تو را می داند تو را دعوت می کند.» اما دل چیز دیگری می گوید!! سخن از دوستی و مروت می زند! می گوید: « کسی در انتظار توست! » عقل حیرت زده می پرسد: « بی نیاز منتظر نیازمند است!!! » دل مانند همیشه سکوت می کند...
بار امانت آسمان ها و زمین بر روی دوشم نشسته است! باید نماز را بخوانم و حقش را ادا کنم!! ولی عقل هنوز حیران است... زیر لب می گوید: «کدام بار را دیده ای که صاحبش را حمل کند... ؟!! » لحظات غریبی است... دستهایم را بالا می برم و عقل حیران زده را به حال خود رها می کنم و مهار وجود سراپا نیازم را به دست دل می سپارم تا مرا مسافر وادی ای کند که عقل در آن بکار نیاید...
الله اکبـــــر! بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین ...
هرگونه استفاده از مطالب و
فایل های این وبلاگ در جهت نشر فرهنگ دینی موجب امتنان است!!
طراحی: بی معرفت - نام قالب: دل شب
توسط نرم افزار: فتوشاپ CS و فرانت پیج 2003 قدرت گرفته از پارسی بلاگ
No
Copyright : Because of spreading Islamic thought you can use
all files and images.
Design by Bimarefat - Template Name: Dele Shab
Software : Photoshop CS & FrontPage 2003 Powered by Dear "Parsiblog.com"