عید غدیر سال 1426 بود، تصمیم گرفتم وبلاگی مذهبی با سبکی جدید بسازم. الان حدود 4-5 سالی هست که "بلاگر" هستم ولی وبلاگ "بی معرفت " رو از دیماه 84 افتتاح کردم و به برکت وجود مبارک امیرالمومنین الحمدلله تا اینجای کار به خوبی پیش رفته است و مابقی را هم خدای عالم کفایت کند ان شاءالله. برای بازدیدکنندگان سوال بود که "چرا بی معرفت؟"... به همه شان قول داده بودم که حتما علت آنرا بعدها خواهم گفت. امروز همان وقت است! از کوچکی بچه ی گوشه گیر و تنهایی بودم! نه اینکه دوست و رفیقی نداشته باشم! نه... ولی شرایط به گونه ای بود که با وجود همه دوستان اطرافم، همیشه احساس تنهایی و غربت می کردم. همین احساس تنهایی و غربت با همه ی سختی ها و تلخی هایش نقطه عطف زندگی ام شد وقتی خداوند عزوجل مونس تنهایی هایم شد. و چه زیبا دوست و رفیقی...! از خودش خواسته بودم که به من بفهماند که او و تاثیر وجود مبارکش را در زندگی ام ببینم و چشم دیدن به من عطا فرماید و او نیز منت نهاد و اجابت کرد! روز به روز خدا را دیدن و با او بودن چشمانم را بازتر می کرد! ابتدا مدعی بودیم که از عهده شکرش برمی آییم! ولی روزها بر ما اثر کرد و دیدم که جز اظهار عجز از بجا آوردن شکرش کاری از دستمان بر نمی آید. قدم در راه معرفت دوست نهادیم و با دوستانش دوستی نمودیم و پای سخنانشان نشستیم که شاید طریق عشقبازی فرابگیریم و شکر نعمتش کنیم... ولی انگار او چیز دیگری می خواست!! او از من معرفت نمی خواست. هر کجا که به سراغ چیزی رفتم که بشناسمش.. بساط معرفتمان را بر هم زد. فهمیدم که او مرا "بی معرفت" می خواهد. ساده و پاک... با اخلاص و با نیتی صادق... نمی خواهد که بدانم!... می خواهد که ندانم و بیایم. می خواهد که چشم بسته سوی او بیایم و نبینم که اطرافم چه می گذرد. می خواهد که او را نشناخته بطلبم... می خواهد که به او اطمینان کنم و تمام امورم را به او بسپارم. می خواهد که گوهر عقل را در وادی او بی ارزش شمارم و مستانه سوی او بشتابم! ای جان من فدای تو! الهی هیچگاه نبینم که از تو دور افتاده ام! الهی هیچگاه میان من و تو فراقی نیافتد! الهی لب خندان تو را بببینم! الهی روزی مرا در راه خودت، خونین ببینی!
... و در وادی معرفت راندیم و او ما را "بی معرفت" طلب کرد! ای بهترین دوست و یاور! بخواه که هر چه تو بخواهی همان است... امروز شاید زیباترین کلام، کلام فرستاده بر حقت باشد، که درود بی پایان تو بر او باد، که فرمود: ما عَرَفتُکَ حَقَّ مَعرِفَتِکَ وَ ما عَبَدتُکَ حَقَّ عِبادَتِکَ که تو را نشناختیم آنگونه که باید، و تو را عبادت نکردیم آنگونه که تو شایسته اش بودی!
حال خوب میدانید که چرا بی معرفت... و یا اینکه چرا قالب وبلاگم رنگ آسمان شب است؟! چون در تاریکی های بی معرفتی، خدا دیدنی تر است...
هرگونه استفاده از مطالب و
فایل های این وبلاگ در جهت نشر فرهنگ دینی موجب امتنان است!!
طراحی: بی معرفت - نام قالب: دل شب
توسط نرم افزار: فتوشاپ CS و فرانت پیج 2003 قدرت گرفته از پارسی بلاگ
No
Copyright : Because of spreading Islamic thought you can use
all files and images.
Design by Bimarefat - Template Name: Dele Shab
Software : Photoshop CS & FrontPage 2003 Powered by Dear "Parsiblog.com"