سلام علیکم: دیروز وقتی ساعت کاری تموم شد رفتم به همایش "در انتهای افق" که درباره ی 4 دیپلمات ربوده شده ایرانی بود. حدود یک ساعت و ربع دیرتر به محل رسیدم! آخه قرار بود مراسم ساعت 5 شروع بشه... ولی وقتی رسیدم با کمال تعجب دیدم تازه برنامه شروع شده و قاری داره قرآن میخونه!!
از در که وارد شدم یه جلد کتاب بهم دادن... منم خوشحال از اینکه تونستم به اول برنامه برسم رفتم ردیف دوم بغل یکی دیگه از دوستام که اونم اومده بود، نشستم! مجری، آقای نظام اسلامی بود.. بعد از قرائت قرآن، یه بزرگواری (که متاسفانه اسم ایشان را نفهمیدم!) شعری را، دکلمه کردند.. که ابتدا اشعاری با مضمون انتظار و ظهور بود؛ و بعد هم با ابیاتی زیبا، از خالی بودن میدان عمل سخن می گفت:
قبول کنیم که میدان عمل خالیست که حرفهایمان، تمام، پوشالیست
بعد از دکلمه ایشان نوبت به گروه "هم نوا" رسید که 2 قطعه موسیقی اجرا کردند:
دیگه وقت اون شده بود که چند نفر روی سن بیان و از این 4 بزرگوار صحبت کنند! همینطور هم شد و آقای نظام اسلامی، از آقای داوودآبادی دعوت کرد که به روی سن بیان.. یه نیگاه به کتابی که دستم بود انداختم:« "کمین جولای 84" به کوشش: حمید داوودآبادی! » فهمیدم همین مولف کتاب هستند... می گفت: « من تمام اطلاعات را جمع کرده ام و از همه جا سراغ گرفته ام و آنچه مسلم شده برای من این است که خبری موثق از شهادت این 4 بزرگوار وجود ندارد. شاید.. شاید یک نفرشان شهید شده باشد ولی 3 نفر دیگر قطعا زنده و در بند رژیم اشغالگر هستند! » کمی هم از بی توجهی مسئولین گفت!...
در همین لحظات بود که ناگهان جناب آقای صفار هرندی وزیر محترم ارشاد به طور ناگهانی وارد سالن شدند!! طوری که حتی مجریان برنامه نفهمیدند چگونه به ایشان خوش آمد بگویند!! این دومین باری بود که در جلسه ای بودم و ایشان را میدم.. 2-3 ردیف بالاتر از من نشستند! بعد از آقای داوودآبادی، جناب آقای جهرودی به روی سن آمدند... دلش خیلی خون بود!! از اول تا آخر سخنرانی فریاد میزد! از خیلی چیزها حرف زد... و در این بین حسابی از دست مسئولین گله کرد! آخرش هم گفت: یه روزی مسئولین باید بیان پشت این میز و جواب بدن که چه کارهایی برای این 4 دیپلمات کرده اند! نوبت به خانواده های این بزرگواران رسید.. پسر آقای "سید محسن موسوی" به روی سن اومد و با صدایی که هر از گاهی می لرزید و نفس هایی که تند تند بالا و پایین می رفت.. ناراحت شده بود که : « چرا اینقدر می گویید مسئولین رسیدگی نمی کنند؟!!.. من خودم شخصا می دونم که چقدر مسئولین دنبال این قضیه هستند و کلیه اخبار را پیگیری می کنم و به دنبال کوچکترین سرنخ ها بوده ام! شخص آقای خامنه ای رهبر معظم انقلاب چقدر پیگیر هستند و مسئولین.. جناب آقای ولایتی، آقای خرازی، آقای هاشمی،و مسئولین وقت... پیگیر سرنوشت این 4 عزیز بودند و هستند. »
خلاصه...بعد از اهدای لوح به خانواده های این بزرگواران از دست جناب آقای صفار هرندی، مراسم تمام شد! در بین جلسه هم با آقا مهدی، پسر آقای نظام اسلامی یه گپی زدیم! خدا حفظش کنه! بیشتر از سنش آگاهی داره... آنچنان درباره ی بعضی چیزها حرف میزد که من دهنم باز مونده بود!!؟
روی هم رفته بد نبود... علی رغم اینکه این همایش در خبرگزاری ها و تلویزیون اعلام شده بود جمعیت زیادی در سالن نبودند ولی چیزهایی برایم مشخص شد که قبلا آنها را نمی دانستم!
حالا بیایید یکم فکر کنیم... امروز اسرائیل به خاطر یک سربازش که به دست فلسطینیان افتاده است غوغا بپا کرده!
یک سرباز یهودی صهیونیستی، که در میدان باطل می جنگید و شر را یاری می داد!
ما در بند آنها چه کسانی داریم؟!
چهار سرباز مسلمان شیعه ارزشی، که در میدان حق بودند و دین خدا را یاری می دادند!
خودت فکر کن... اگر بخواهیم به سبک و سیاق خودشان عمل کنیم نباید برای آزاد کردن کسانی چون حاج احمد متوسلیان یا کاظم اخوان که میوه های این انقلاب هستند، اسرائیل را از نقشه پاک کنیم؟! در آخر هم این جمله حضرت امام (ره) را برایتان بنویسم: اگر روزی این اسرا برگشتند و آن روز من نبودم، سلام مرا به آنان برسانید و به آنان بگویید خمینی به فکرتان بود...
یا علی
|