امروز روز عید است.. عیدتان مبارک
امروز صورت شیعه خندان و دلش آکنده از غم است. امروز روز حقی است که غصب شد و سخنی است که بر زمین ماند و عهدی است که شکسته شد و نعمتی است که شکرش ضایع گشت... امروز روز عید ولایت است.
آنچه آشکار است، غربت است... ۲۵ سال عمر پر برکت عالمی است که علم آسمانها و زمین در دست اوست! ۲۵ سال از عمر انسانی است که می توانست با خلافت بر مسلمین تا انتهای عالم هستی انسان را بالا ببرد! ۲۵ سال عمر شیر خدا، گوش خدا، چشم خدا، پای خدا،... بیست و پنج سالی که می شد چه بشود و به دلیل هوس بازی های انسانهایی نادان چه شد!!؟
باب علم پیغمبر... ۲۵ سال خار در چشم و استخوان در گلو ساکت ماند و هیچ نگفت! دلش خون شد!
در سحرگاه روز ۱۹ رمضان از علی (ع) نقل شده است که:
قبل از نماز صبح منتظر اذان بودم که چند لحظه خواب چشمانم را ربود، در خواب رسول خدا را دیدم و به ایشان از رنج ها و ظلم هایی که امت بعد از ایشان در حق من روا داشتند شکایت کردم. پیغمبر (ص) فرمود: آنها را نفرین کن گفتم: خدا بدتر از من را بر آنها مسلط کند و بهتر از آنها را نصیب من گرداند.
عیدتان مبارک... یاد غدیر بخیر...
عده ای اینگونه دلش را خون کردند و عده ای...
می گویند زخمی که دوست به دل می زند بدتر از زخمی است که دشمن میزند!
چقدر دلت را سوزاندم علی جان!!!! چقدر با بی مهری و بی وفاییم بر جانت زخم زدم!!! چگونه به روی تو نظر کنم یابن ابی طالب؟! من کجا و شیعه شما بودن کجا؟ من کجا و محب شما بودن کجا؟ من کجا و محب محب شما بودن کجا؟
یا زهرا
|